داوود فیرحی از جمله متفکران و پژوهشگران اندیشه سیاسی اسلام در دوران معاصر بود که با دخالت فقه در اندیشههایش به حمایت از جریان روشنفکری دینی هم میپرداخت.
به گزارش
عطنا، نشست «تاریخپژوهی استاد سیاست به یاد داود فیرحی» به همت معاونت پژوهشی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران ، پنجشنبه، 29آبانماه برگزار شد.
در این نشست عباس قدیمیقیداری، دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تبریز، رسول جعفریان، استاد تاریخ دانشگاه تهران، حسن حضرتی، دانشیار تاریخ دانشگاه تهران و دکتر داریوش رحمانیان، استادیار تاریخ دانشگاه تهران به بیان دیدگاههای خود دربارۀ مرحوم داوود فیرحی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران که به تازگی درگذشته است، پرداختند.
داوود فیرحی نظریهپرداز و پژوهشگر علوم سیاسی و اندیشه سیاسی اسلام بود. وی دارای دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تهران و تحصیلات حوزوی تا سطح عالی و استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بود.
نگاه فیرحی به علوم سیاسی تاریخی بود
عباس قدیمی قیداری، دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تبریز، درجایگاه نخستین سخنران به ارائه دیدگاه خود درباره داوود فیرحی پرداخت که از دید او رویکرد او بیشتر با وجه تاریخی همراه بود:
«استادان علوم سیاسی معمولاً به تاریخ توجه بسیاری ندارند، اما مرحوم فیرحی در میان استادان علوم انسانی از معدود کسانی بود که به تاریخ توجه زیادی داشت. داوود فیرحی پژوهشگر تاریخ سیاسی بود. هر پژوهشگر به دانش عمیق سیاسی نیاز دارد. تاریخ ظهور و بروز این اندیشهها بسیار مهم است. همچنین استخراج علوم سیاسی از بطن تاریخ و منابع تاریخنگارانه نیز بسیار مهم است که استاد فیرحی در زمرۀ این افراد بودند. در ادامۀ دانشمندان علوم سیاسی که به تاریخ توجه کردهاند، «فیرحی» به این نتیجه رسیده بود که بدون توجه به تاریخ و منابع تاریخنگارانه نمیتوان به نتیجهای رسید.»
فیرحی سرآمد علوم سیاسی بود
رسول جعفریان، استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران، در جایگاه دومین سخنران از داوود فیرحی یکی از سرآمدان علوم سیاسی در ایران نام برد:
«در رشتۀ علوم سیاسی که ما درآن دچار فقر هستیم فیرحی سرآمد بود. داشتن نظم، طبقهبندی فکری، طرح کامل و پرداختن به آن و همچنین سر درگم نشدن در امور از ویژگیهای برجسته او بود. از سال 1370 شمسی بحث «اندیشۀسیاسی» را با پایۀ «معرفتشناسی» آغاز کرد. این استاد علوم سیاسی بحث را از ابتدا گفتمانی آغاز کرد و مطالعاتش را با شیوه و نظریه فوکویی
[1] انجام، و به آن چارچوب میداد. او مقدمات فلسفه را نیز خوانده بود و نخستین فردی است که «نقد تراث (میراث)» دارد. او همچنین عقل، تاریخ عقل و... را در چارچوب نظریهها انجام داد تا آنها را روشن کند. سیاست مداری و مصلحت اندیشی در کنارهم بسیار سخت است که فیرحی این دو را کنار هم داشت. او اصلاح میکرد و این را رسالت خود میدانست.
او بر این اعتقاد بود که اگر تاریخ اندیشه سیاسی ذیل قدرت شکل گرفته است، پس با توجه به نظریۀ فوکو در تولید اندیشه ذیل قدرت میتوان سهیم بود. او سهم خود از تولید اندیشه را برای دفاع از آزادیخواهی، دفاع از دموکراسی، دفاع از حضور مردم و... گذاشت.
اینکه مصلحی بخواهد بدون جهت پیش برود خطرناک است اما فیرحی اینگونه جلو نمیرفت و به مسائل نگاه تاریخی داشت. فیرحی مدافع جریان «روشنفکری دینی» بود. روشنفکری دینی در اخیر دچار شکست شد ولی فیرحی فقه را به آن اضافه کرد، چون معتقد بود روشنفکری دینی منکر فقه است و همیشه صحبت کلامی کرده است.»
فیرحی بزرگان علمی تربیت کرد
حسین حضرتی، دانشیار تاریخ دانشگاه تهران، معتقد است داوود فیرحی بزرگان علمی را تربیت کرده است:
«حسن خلق، تحمل، مدارای بالای علمی و گفتوگوهای علمی داوود فیرحی بسیار زیاد بود. فیرحی بزرگان علمی بسیاری را تربیت کردند. فیرحی فصلنامه علوم سیاسی مینوشت و به افراد دیگر ایده میداد. به استاد فیرحی گفتم چرا در حوزه اجرایی کمک نمیکنید گفت: باید وقتم را روی پروژههای علمی خودم بگذارم؛ ایشان به اندیشیدن و مطالعۀ علم میپرداخت و استراحت بسیار کمی داشت. ایشان همچنین بر فضای دانشپژوهی دانشجویان بسیار تأثیرگذار بود.
در پژوهشهای علمی ایشان تاریخ جای بزرگی داشت. ایشان احترام زیادی برای تاریخ قائل بود و شأن تاریخ را بالا میدانست. فیرحی با استادان برجسته تاریخ مداوم در ارتباط بود. با توجه به اینکه روشنفکرها باید به اجتماع بیایند و به واکنشهای اجتماعی توجه کنند، دکتر فیرحی برای این افراد وقت میگذاشت. دکتر فیرحی کتابهایش را برای خواص نمینوشت و برای عوام مردم کار میکرد.
فیرحی نمیتوانست به جامعه و اجتماع خود بیتفاوت باشد و به آن واکنش علمی نشان میداد. همچنین برای اصلاح جامعه تلاش میکرد و فعالیت خود را در جامعه بسط میداد».
آثار فیرحی نیازمند نقد، برای پیشرفت است
داریوش رحمانیان، استادیار تاریخ دانشگاه تهران،هم تاکید میکند آثار فیرحی فقید برای پیشرفت نیازمند نقد است:
«فیرحی از لحاظ منش، فردی ویژه بود، فروتنی ایشان در عرصۀ علم و معرفت ممتاز بود، او دربرابر آراء تند، نرمش و آرامش داشت. او بر این اعتقاد بود دانشجو باید منش دانشجویی داشته باشد و همواره دغدغۀ علم آموزی داشت. مشعلدار بودن فرهنگ ایرانی در عصرهای گذشته ناشی از داشتن منش علمی بوده است و فیرحی را میتوان حکیم فرزانه از سنخ حکمای قدیم دانست.
بعضی محققان صاحب پروژه منسجم و برنامه ریزی شده هستند که فیرحی اینگونه بودند و انسجام در عمل داشتند. میتوان او را در جایگاه مؤسس «فقهالمشروطه» نشاند. ایشان فقهالمشروطه را طرح، بررسی و برای تحقق تاریخی آن برنامه ریزی کرده بود که متأسفانه با فوت ایشان، این پروژه ناتمام ماند.
برای محقق شدن باید تاریخ را بررسی کنیم، فقهالمشروطه را دریابیم و اسیر کلام نشویم، استاد فیرحی این موارد را نجام داد و محقق بزرگی بود.
کتاب آستانه تجدد
[2] ارزشمندترین اثر فیرحی است چرا که بهترین و کاملترین شرح تنبیه الامه
[3] است. فیرحی در این کتاب از روشهای همچون بینامتنیت (متن پنهان: شکلگیری معنای متن توسط متون دیگر است)، تطبیقی (همسنجشی یا همسنجیک به روشی گفته میشود که از مقایسه و همسنجی برای مطالعه استفاده میشود) و تحلیل گفتمان (گفتمانشناسی یا تحلیل کلام اصطلاحی کلی برای اطلاق به مطالعاتی است که زبان نوشتاری، گفتاری یا نشانهای یا هر گونه پدیده نشانهشناختی را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند) که مغفول مانده، بهره برده است. البته قسمت پیشینۀ پژوهش و قسمت ادبیات پژوهشی این کتاب میتوانست غنیتر باشد. فیرحی را ما ستایش میکنیم ولی ستایش ما کاری انجام نمیدهد، فرد بزرگ بزرگ است و نیازی به ستایش ما ندارد. آثار فیرحی نیازمند نقد، برای پیشرفت است».
داود فیرحی، نظریهپرداز و پژوهشگر علوم سیاسی و اندیشه سیاسی اسلام بود. وی دارای دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تهران و تحصیلات حوزوی تا سطح عالی بود و مرتبۀ علمی استاد تمام داشت که
21 آبان بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت.
خبرنگار: فاطمه حسنآبادی
پانوشتها:
[1] فوکو در نظریهی قدرت خویش میکوشد، نشان دهد که قدرت به هیچرو طردگونه و آشکار تجلی نمییابد، بلکه به صورت بسیار بغرنج و زیرکانه با کوچکترین عنصر جامعه در تماس است. مهمتر از همه جسم افراد را تغییر میدهد، کنترل میکند و میسازد. نظریه قدرت وی همچنان میخواهد به ما بگوید: قدرتی که بیواسطه خود را با معرفت یکی میداند، خود پدیدآورندهی معرفت است. قدرت از دیدگاه فوکو در جوامع مدرن چنان حضور همه جانبه دارد که در عین حال در برابر خویش مقاومت ایجاد میکند. به هر حال، قدرت نزد فوکو چیزی نیست که در مالکیت دولت یا طبقه حاکم یا شخص حاکم باشد، برعکس قدرت یک استراتژی است و نه یک نهاد یا یک ساختار. مراقبت و تنبیه میشل فوکو قدرت شبکهای است که همه در آن گرفتارند و انسانها و نهادها و ساختارها همه مجری آناند و این که از نظر فوکو هر جا قدرت هست، مقاومت هم هست زیرا لازمه قدرت مقاومت است و اگر مقاومتی نباشد قدرتی در کار نخواهد بود، بدین جهت که قدرت تنها بر افراد آزاد اعمال می شود و مقاومت و آزادی شرط وجود قدرت است. برگرفته از سایت انگاره.
[2]کتاب آستانه تجدد اثر داوود فیرحی است که مؤلف کوشیده است با توضیح واژگان در کنار متن و شرح و تحشیهی تنبیهالأمه اندیشهی مکنون در آن را بازنماید و امکانات و تنگناهای این اثر مهم را در راستای رابطهی دین و دموکراسی، و بهطور کلی، دین و دولت مدرن آشکار سازد.
[3] تنبیهالامة و تنزیهالملة رسالهای سیاسی از محمدحسین نائینی در محدودهٔ نظریهٔ شیعی حکومت جور در دورهٔ غیبت و در دفاع از حکومت انتخابی و مخالفت با سلطنت مطلقه و حکومت استبدادی است که آن را در ربیعالاول ۱۳۲۷ ق. (پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی و پیش از فتح تهران توسط مشروطهخواهان) نوشت و در همان سال در بغداد به چاپ رساند. این کتاب مورد تأیید محمدکاظم خراسانی و عبدالله مازندرانی دو فقیه معروف آن زمان نیز قرار گرفت. عنوان کامل کتاب را «تنبیهالامة و تنزیهالملة فی لزوم المشروطیة الدولة المنتخبة لتقلیل الظلم علی أفراد الأمة و ترقیةالمجتمع» نیز ثبت کردهاند.